به گزارش «راهبرد معاصر»؛ بحران اوکراین و تحریم های غرب علیه مسکو موجب اقدام متقابل از سوی روسها و اتخاذ تصمیمات جدید سیاسی، اقتصادی و نظامی در قاره آسیا، بهویژه کشورهای غرب قاره کهن شده است. روسیه با هدف حفظ فشار بر غرب و کاهش تأثیر تحریمهای اقتصادی به دنبال تبدیل کردن ترکیه به هاب انتقال انرژی، انتقال سرمایه شرکتها و تجار روس به امارات، هماهنگی با ریاض برای تداوم کاهش تولید روزانه نفت در قالب اوپک پلاس و همکاری نظامی- اقتصادی با ایران است.
اتخاذ این سیاست خارجی چندوجهی موجب ایجاد تغییرات جدید در نظم امنیتی حوزه ایندوپاسفیک و کاهش فشارهای سازمان یافته «گروه هفت» و 27 کشور عضو اتحادیه اروپا شده، بر همین اساس یکی از عوامل نگرانی غرب در قبال همکاریهای تهران- مسکو، افزایش بیسابقه صادرات محصولات راهبردی نظامی همچون پهپادهای شناسایی و انتحاری، جنگندههای سوخو- 35 و ... است.
به عقیده کارشناسان حوزه ژئوپلیتیک، همکاری نظامی ایران و روسیه میتواند مقدمه شکلگیری پیمان نظامی متشکل از کشورهای غیر غربی شود.
ادعاهای مقام های غربی در حالی است که جمهوری اسلامی ایران بارها موضوع صادرات موشک به روسیه را رد کرده و آن را داستانسرایی رسانههای غربی دانسته است
جان کربی، هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی آمریکا در اظهاراتی مدعی شد، روابط ایران و روسیه در حال تبدیل شدن به مشارکت دفاعی تمام عیار و مسکو قرار است در ازای پهپاد و سایر حمایتهای نظامی تهران، سطح بیسابقهای از پشتیبانی نظامی- فنی را به ایران ارائه دهد.
وی ادعا کرد، خلبانان ایرانی برای پرواز با جنگندههای سوخو- 35 آموزش دیدند و واشنگتن پیش بینی میکند احتمالاً این جنگندهها سال آینده به ایران داده شود. علاوه بر این، مسکو به دنبال تحویل سامانههای جدید پدافندی و بالگردهای تهاجمی به ایران است. در سوی مقابل، تهران متعهد شده خط تولید پهپاد و صادرات موشک به روسیه ایجاد کند.
این مقام آمریکایی در ادامه ادعای خود عنوان کرد، این دو کشور همکاری بیشتری در حوزه توسعه سلاحهای جدید و پرسنل را در دستور کار قرار دادند.
این ادعاها در حالی است که جمهوری اسلامی ایران بارها موضوع صادرات موشک به روسیه را رد کرده و آن را داستانسرایی رسانههای غربی دانسته است.
وجود گردانهای آزوف (نئونازی) در ارتش اوکراین و کمک تسلیحاتی اروپاییها به کی یف به هیچ عنوان موضوع مهم یا قابل ذکری در رسانههای غربی نبوده و نیست؛ در مقابل جمهوری اسلامی ایران به دلیل مخالفت با سیاستهای غرب، حتی اگر همکاری نظامی عادی با مسکو داشته باشد، مورد انواع حمله سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی قرار میگیرد.
تبلیغات سیاسی-رسانه ای غرب در حالی دنبال میشود که مهلت تحریمهای تسلیحاتی ایران طبق قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد پایان یافته است و کشورمان حق صادرات و واردات تسلیحات متعارف نظامی دارد. شاید غربیها فراموش کرده اند سیاست اصولی ایران در حوزه سیاست خارجی به دلیل موقعیت خاص ژئوپلیتیکی در سرزمینهای جنوبی اوراسیا «نه شرقی نه غربی» است؛ اما این آمریکا و اروپاییها بودند که تهران را محدود به همکاری با مسکو و پکن کردند.
سناریوی دیگری که درباره کارزار رسانهای غرب علیه همکاری نظامی تهران- مسکو میتوان متصور بود، بهانه تراشی برای افزایش حضور نظامی غرب، بهویژه رژیم صهیونیستی در بحران اوکراین است. به عبارت دیگر صهیونیستها به دلیل روابطی که با روسیه دارند، سعی میکنند خود را در بحران اوکراین بازیگر بیطرف نشان دهند؛ اما فشار بیامان کی یف و واشنگتن برای تحویل سامانههای پدافندی و تسلیحات راهبردی، صهیونیستها را به سمت یافتن بهانه برای حضور مستقیم یا غیر مستقیم (مانند لهستان) در جنگ فرسایشی سوق داده است.
در این برنامه عملیات روانی صهیونیستها قصد دارند دلیل حضور خود در میدان اوکراین را نه مواجه با روسیه، بلکه دفع تهدید ایران در قاره اروپا عنوان کنند. قدرتگیری بنیامین نتانیاهو و راستگرایان در سرزمینهای اشغالی این فرصت را برای نئونازیها در اوکراین فراهم خواهد آورد تا از کمکهای نظامی صهیونیستها بهره مند شوند.
در نظم در حال تغییر جهانی هر یک از بلوکهای قدرت سعی میکنند نظر بازیگران میانی و قدرتهای متوسط همچون جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و پادشاهی سعودی را به خود جلب کنند و وزن خود را در میدانهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و رسانهای افزایش دهند.
قدرتگیری بنیامین نتانیاهو و راستگرایان در سرزمینهای اشغالی این فرصت را برای نئونازیها در اوکراین فراهم خواهد آورد تا از کمکهای نظامی صهیونیستها بهره مند شوند
نزدیک شدن تهران به مسکو زنگ خطر را برای غرب به صدا درمیآورد که اگر اتحاد نظامی موفقیت آمیز باشد و هزینه سیاسی- اقتصادی برای تهران به وجود نیاید، سایر کشورهای منطقه تشویق خواهند شد از الگویی مشابه پیروی و به سمت اتحاد نظامی با تزارها حرکت کنند. این همکاری نظامی میتواند فرصتهای بیبدیلی برای تهران در راستای نوسازی تسلیحات راهبردی مانند جنگندههای تهاجمی یا خرید سامانههای پدافندی همچون اس- 400 فراهم کند.
تمرکز تبلیغات سیاسی و دیپلماسی غرب در به حاشیه کشاندن همکاری ایران و روسیه نشان دهنده برنامه ریزی آمریکا برای کشاندن پای تهران به بحران اوکراین است. دیپلماتها و راهبردنویسان غربی جنگ اوکراین را فرصتی بیبدیل برای هجمه و ایجاد هزینه برای یکی از قدرتهای تجدیدطلب در نظام بینالملل یعنی جمهوری اسلامی ایران میبینند.
در چنین شرایطی لازم است دستگاه دیپلماسی و مقام های ذی ربط ایران علاوه بر پافشاری بر تداوم و گسترش همکاری نظامی تهران- مسکو، بر این موضوع تأکید کنند که همکاری این دو قدرت بزرگ علیه هیچ کشور ثالثی نیست و صرفاً برای افزایش توانمندیهای دفاعی و تقویت بازدارندگی کشور دنبال میشود.